جدول جو
جدول جو

معنی حسن عمانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن عمانی
(عُ)
حسن بن علی بن سعید عمانی، مکنی به ابومحمد. وی مقری بود و پس از سال 500 ه. ق. ساکن مصر گشت. او راست: 1- المرشد. 2- الوقف و الابتداء. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 223)
ابن علی بن ابوعقیل محمد شیعی امامی. درگذشتۀ 167 هجری قمری او راست: کتاب ’الکروالفر’، ’التمسک بحبل الرسول’. (روضات ص 167 و 168) (هدیهالعارفین ج 1 ص 265)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ مَ مَ)
ابن عبدالله بن باقر. در وطن خود ممقان متولد شد و در نجف ساکن و همانجا در 17 محرم 1323 هجری قمری دفن شده است. وی از مراجع شیعه بود و تألیفات بسیار داشت، مانند ’بشری الوصول’ و ’ذرایع الاحکام’ و جز آن. احوال وی راپسرش شیخ عبدالله مامقانی در کتاب تنقیح المقال آورده است. (ذریعه ج 3 ص 114 و 120 و 401) (ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ یَ مَ)
ابن علی بن عمران مکنی به ابوالقاسم و ملقب به حمیدی فقیه (611-677 هجری قمری). او راست: ’ذیل طبقات ابن سمره’. (هدیه العارفین ج 1 ص 282)
ابن اسحاق مکنی به ابومحمد و ابن ابی عباد نحوی. درگذشتۀ 470 هجری قمری او راست: ’المختصر’ در نحو. (هدیه العارفین ج 1 ص 274)
ابن عبدالله یمینی شیعی اسماعیلی. او راست: ’فواتح الانعام’ که در 1265 هجری قمری نگاشته. (هدیه العارفین ج 1 ص 302)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مُ ثَنْ نا)
ابن حسن السبطبن علی ابی طالب. چون دومین حسن از اولاد علی بوده بدین لقب خوانده شده است، و پسروی را حسن مثلث گویند، و پدرش را حسن سبط. این لقب را بیهقی در ص 431 نیز بکار برده است. و نیز در تاریخ گزیده ص 202 و تاریخ الخلفای سیوطی ص 126 آمده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن حسن بن عبدالله عینتابی، متخلص به عینی. مدرس ادب فارسی در استانبول (1180- 1253 هجری قمری). دیوان شعر و ساقینامۀ ترکی و چند منظومۀ دیگر دارد. (هدیهالعارفین ج 1 ص 301)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ جَ)
دهی است از دهستان جم بخش کنگاور شهرستان بوشهر در 15هزارگزی خاور کنگاور به جم. جلگه ومعتدل است. 139 تن سکنۀ شیعۀ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و گلیم بافی است.. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ابن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبی. معاصر شیخ صدوق (متوفی 381 هجری قمری) و استاد شیخ مفید (متوفی 413 هجری قمری). او راست: ’تحف العقول فیماجاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول’ که در 1303 هجری قمری در ایران با منتخب کشف المحجۀ ابن طاوس چاپ شده و سپس در 1380 هجری قمری مجدداً در تهران طبع شده است. رجوع به حرانی و ذریعه ج 3 ص 400 و ج 4 ص 431 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حَ)
ابن حمدان تغلبی، مکنی به ابوعلی حمدانی و ناصرالدوله. یکی از امراء حمدانی و از فرزندان حسن بن عبدالله حمدانی است. در مصر بزرگ شد و به سرداری لشکر مستنصر رسید و به دست سران ترک در 465 هجری قمری کشته شد. (اعلام زرکلی چ 1 ص 224 ج 225) (تاریخ گزیده ص 336)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مِ)
ابن رحال مغربی فقیه مالکی. قاضی مکناسه بود و در آنجا در 1140 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الارفاق فی مسائل الاستحقاق’ و دو حاشیه که در هدیه العارفین ج 1 ص 298 یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ هََ مَ)
ابن احمد بن علی بن حسن عطار مکنی به ابوالعلاء مقری. درگذشتۀ 569 هجری قمری او راست: ’اصول المآب’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 280) (زرکلی ص 222) (روضات 222)
او راست: کتاب ’الاکلیل’که بخش هشتم آن در معادن یمن بود و ابوریحان در پایان الجماهر چاپ حیدرآباد ص 268 از آن نقل کرده است
ابن فتح بن حمزه. درگذشتۀ 500 هجری قمری او راست: ’البدیع و البیان’. (هدیه العارفین ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَفْفا)
ابن عبدالله عثمانی مصری. او راست: ’تذکرهالانام به من تولی مصر فی الاسلام’ که در 965 هجری قمری نگاشته است. (هدیهالعارفین ج 1 ص 210) (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ صَ)
ابن محمد بن حسن بن علی بن عدوی عمری مکنی به ابوالعباس و ملقب به رضی الدین صغانی هندی ساکن بغداد بود (555- 650 هجری قمری) و در بغداد درگذشت. او راست: ’الاحکام’ در فقه حنفی و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 281) و روضات (ص 222) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مِ)
ابن جعفر بن حسن بن نجم الدین اعرج عاملی کرکی امامی، ملقب به بدرالدین و درگذشتۀ 933 هجری قمری او راست: شرح شاطیبه جزریه و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 288)
ابن علی بن احمد حایینی شیعی امامی. درگذشتۀ 1135 هجری قمری رجوع به حسن بن علی بن احمد عاملی حایینی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عِ)
او راست: الانوارالسنیه الماحیه لظلام المنکرین علی الحضرهالمهدیه (مهدی سودانی درگذشتۀ 1302 هجری قمری). چ سودان در سال 1302 هجری قمری (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَبْ با)
ابن جعفر بن عبدالصمد. پسر متوکل خلیفۀ عباسی بود. (477- 554 هجری قمری) او راست: ’سرعهالجواب’. (هدیه العارفین ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا
(حَسَ نِ عِ)
ابن محمد بن علی، مکنی به ابوعلی حلبی. شاعر. درگذشتۀ 803 هجری قمری او راست: الدرالنفیس و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 287) آمده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَنِ عَلْ لا)
ابن محمد سنجری هندی دهلوی صوفی. در 736 هجری قمری درگذشت. او راست: ’فوائد الفوائد’. (هدیهالعارفین ج 1 ص 285). و رجوع به حسن دهلوی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عَ)
ابن قاسم بن علی عیانی ملقب به مهدی لدین الله از ائمۀ زیدیان یمن و ساکن صنعاء بود. در 384 هجری قمری 994/ میلادی متولد و در جنگی در بون (در شمال صنعاء) در 404 هجری قمری 1013/ میلادی درگذشت. او راست: ’التحدی للعلماء و الجهال’ و ’تفسیر غریب القرآن’. (معجم المؤلفین از اعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 274) (هدیه العارفین ج 1 ص 307) (ذریعه ج 4 ص 486)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ نُ)
ابن خطیربن ابی الحسن علی فارسی ملقب به ظهیرالدین و مکنی به ابوعلی. اهل نعمان است که شهری میان بغداد و واسط بوده است. وی حنفی بود و در 598 هجری قمری درگذشت. او راست: ’اختلاف الصحابه و التابعین’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 280)
لغت نامه دهخدا
نام مرتعی در منطقه ی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی